تبریز- بامدادفردا- دیکتاتورها همگی شبیه هم هستند، یکیشان، امروز ما را با هدف قرار دادن 52 نقطه فرهنگی تهدید میکنند و آن دیگری، 33 سال پیش در اقدامی نابخردانه، چشمهایش را بر «غیرمجاز بودن حمله به مراکز علمی» بسته و دستور بمباران کارگاه فنی دانشگاه تبریز را صادر میکند.
سال 1365 و اینجا کارگاه دانشکده فنی دانشگاه تبریز است، تعدادی از دانشجویان و کارمندان در حال تولید بخشی از مهمات و تسلیحات مورد نیاز رزمندگان جبهه هستند، آنها این کار را در ساعات غیردرسی و از اویل دی ماه انجام میدهند، صدام مدام پیغام میفرستد که کارگاه را بمباران میکند، اما آنها کاری به پیامهای صدام ندارند، تا اینکه کاسه صبر دیکتاتور عراقی، همزمان با آخرین شنبه دی ماه همان سال، لبریز شده و دستور بمباران دانشکده فنی دانشگاه تبریز را صادر میکند.
«ساعت 10:30 شب، بچهها در حال سپری کردن آخرین لحظات زندگیشان بودند، برای خوردن چایی، قند نداشتیم، آن روز برای آوردن قند و وسایل دیگر به خوابگاه رفتم، همین که به خوابگاه رسیدم، بمباران شروع شد، اصلا احتمال نمیدادم کارگاه بمباران شود،یک بمب اصابت کرد جلوی خوابگاه کوی قدس، یکی روی دیوار بیمارستان امام خمینی (ره)، یکی زمین فوتبال و دیگری متأسفانه روی کارگاه فنی دانشگاه. بدون اطلاع از اینکه کارگاه بمباران شده، تصمیم گرفتم به کمک مجروحان بیمارستان امام خمینی (ره) بروم، بعد که رفتم دیدم کارگاه آتش گرفته است، باور نکردم، از روی نردهها پریدم. نمیدانستم از چه راهی وارد کارگاه شوم، وارد کارگاه که شدم دیدم بچهها آه و ناله میکنند. خدایا این جا چه شده است! 22 نفر از 34 نفر، شهید شده بودند و صحنه دلخراشی بود. دوستانم را از دست داده بودم. برخیها همچون شهید بزرگوار «محسن محمد غریبانی»، ایستاده شهید شده بودند، صحنهی بسیار دلخراشی بود، همین الان هم مرور آن خاطرات بسیار سخت و رنجآور است، یکی دستانش قطع شده بود، یکی سرش. بمباران 27 دی بسیار وحشتناک بود. این بزرگواران به شکلی شهید شدند که در کارگاه دنبال تکههای بدنشان بودیم و یادم میآید در کفن شهیدی یک دست وجود داشت و در کفن شهید دیگری سه دست.
بعد از چند دقیقه مردم عادی هم رسیدند، با وجود وسایل آتشنشانی در کارگاه، نتوانستیم آتش را خاموش کنیم. نمیدانستیم که باید چکار کنیم، بچههای اورژانس رسیدند و شهداء و مجروحان را تخلیه کردند، به خاطر کمبود سردخانه، شهداء را در راهروهای بیمارستان امام خمینی (ع) قرار دادند و از من خواستند آن بزرگواران را شناسایی کنم. من همه را میشناختم، ولی در آن لحظه اسم کسی به ذهنم نمیرسید، حتی شهدایی که سر نداشتند و نصف شده بودند را هم شناختم چون هر روز با هم بودیم و اندام و لباسهایشان تعریف خاصی برایم داشت، ولی با این حال هر چقدر فکر کردم اسمشان به ذهنم نرسید»
اینها بخشی از مصاحبه جانباز سرافراز مرحوم محمدحسین حسینزاده، یکی از مسئولان وقت کارگاه فنی دانشگاه تبریز و رئیس اسبق جهاد دانشگاهی با ایسنا پیش از درگذشتش است، پرونده جنگ برای او بسته نشده بود و تا قبل از درگذشتش با عوارض ناشی از جنگ دست و پنجه نرم میکرد، او در آخرین مصاحبهاش با ایسنا اظهار کرده بود: ما همه دانشجو بودیم در موقع امتحانات هم، تا صبح در کارگاه کار میکردیم. شهدای بمباران 27 دی هیچ وقت پست و مقامی نداشتند، ما ریالی حقوق نمی گرفتیم، یک پیکان داشتیم که 11 نفری سوار آن میشدیم و تمام فکرمان این بود که با امکانات کم، کارهای بزرگی انجام دهیم تا شرمنده رزمندهها نشویم.
به گزارش ایسنا، در سال 1365 جمعی از دانشجویان دانشگاه تبریز که آماده اعزام به جبههها بودند، خواسته شده بود به جای اعزام به جبهه به عنوان نیروهای بسیجی در ساخت مهمات در دانشکده فنی این دانشگاه که در ساعات غیر درسی در اختیار دانشجویان بسیجی به جهت تامین مهمات جبهه قرار گرفته بود، از تخصصشان استفاده شود، این عاشقان پاکباز شامل برادران مهندس حاج سجاد (ایرج) خلوتی، محسن محمدی غریبانی، رحمان قفلگری، مرتضی زمانپور، علی فصیح کجاآبادی، حمیدرضا ملکوتی خواه، علیرضا رضوان جو، عباس ارشدی پور، صدیار صفری، بیاضعلی اسدی فرد، سید محسن جواهری، سعید امیرخانی، مهدی امیرکاظمی، علیرضا کریمی وفایی، حسین شیرین سرندی، مرتضی جابری، فواد الدین محمودی، یعقوب اسماعیل زاده، شیرزاد شریفی، هاشم اخترشمار، عادل جعفری نویمی پور و حسین رضاپور، جزو داوطلبانی بودند که برای اعزام به جبهه نامنویسی کرده بودند تا داوطلبانه به خطوط مقدم جبهه اعزام شوند، اما با توجه به نیازی که به وجود آنان در کارگاه برای تولید قطعات نظامی احساس میشد، درخواست کار در کارگاه را قبول کردند تا با استفاده از تخصصهای فنیشان، سهمی در جنگ داشته باشند.
یحیی خلیلی، از بازماندگان این حادثه و جزو کسانی است که قبل از ورود به دانشگاه سابقه حضور در جبهههای دفاع مقدس را داشته و بعد از ورود به دانشگاه نیز به واسطه جو حاکم که با آهنگ و تبلیغات خاص مسئولان دانشگاه و جهاد دانشگاهی به دانشجویان منتقل میشده، داوطلب اعزام به جبهههای جنگ حق علیه باطل بوده است.
او در گفتوگو با ایسنا، میگوید: با توجه به اینکه رشته تحصیلی من، ساخت و تولید بود، تصمیم گرفتم در کارگاه فنی دانشگاه مشغول به جهاد شوم تا بر اساس طرحهایی که توسط صنایع خودکفایی به جهاد دانشگاهی ارائه میشد، با همکاری سایر برادران به ساخت مهمات اقدام کنیم.
او حدود یک هفته قبل از بمباران در کارگاه فنی مشغول کار بودیم که آژیر خطر به صدا در آمد و ما به علت وجود گاز و کپسول در کارگاه به سمت بیرون دویدیم که یکی از دوستان به من گفت که شنیده که رادیوی عراق اعلام کرده است، پایگاههای جاسوسی بعثی از پشتیبانی و حمایت همه جانبه دانشجویان دانشگاه تبریز از جبهههای جنگ خبر دادهاند و قصد داریم آنجا را بمباران کنیم، من با پوزخندی گفتم که ما بیدی نیستیم که با این بادها بلرزیم و همچنان به کارمان ادامه خواهیم داد.
وی با تشریح لحظاتی قبل از وقوع فاجعه بمباران کارگاه دانشکده فنی دانشگاه تبریز، بیان میکند: در شامگاه فاجعه، همگی بعد از قرائت دعای توسل به کارگاه رفتیم، دستگاهها را تازه روشن کرده بودیم که ناگهان صدای مهیبی به گوش رسید و نور شدید بنفش رنگی به چشمم خورد که ناخودآگاه خود را در یک لحظه روی زمین یافتم، صدا مربوط به بمب اولی بود که جلوی دانشکده کشاورزی و نور هم مربوط به بمب دومی بود که درست به سقف کارگاه ثابت کرده بود، وقتی به هوش آمدم، دیدم آتش و دود همه جا را فرا گرفته و بوی سوختگی فضا را پر کرده و یکی از پاهایم قطع شده است و تنها صدایی که میشنیدم، ندای ملکوتی یا حسین بچههای شاغل در کارگاه بود.
خلیلی معقتد است که برگزاری یادواره برای شهدای دانشگاه تبریز نباید صرفا برای رفع تکلیف باشد و میگوید: شهدای ۲۷ دی ماه سال ۱۳۶۵ دانشگاه تبریز نیازی به برگزاری یادواره ندارند، بلکه این نسل جوان هستند که باید با درس آموزی از آنان برای داشتن زندگی خداگونه تلاش کنند، مسئولان باید از برگزاری چنین مراسمی، اهدافی را دنبال کنند و مهمترین هدف، ایجاد انگیزه و روحیه خودباوری در جوانان نسل حاضر و آینده است، متاسفانه برگزاری اینگونه مراسمات گاهی به رفع تکلیف از دوش مسئولان تبدیل میشود.
بر اساس این گزارش، چاشنی مین از جمله صلاحهای تولید شده در کارگاه فنی بود که کسی از تولید آن در این کارگاه خبر نداشت و با انفجار مین خنثینشده، لو رفت.
سیدجمالالدین شکوری که از سال ۱۳۶۰، معاونت کارگاه فنی دانشگاه تبریز را بر عهده داشت، در این خصوص به ایسنا میگوید: در سال ۶۵ در کوران جنگ تحمیلی که فشار تحریم اقتصادی و تسلیحاتی دشمن بر انقلاب اسلامی افزایش یافته بود، مسئولان فداکار صنایع خودکفایی سپاه پاسداران در آذربایجان شرقی تصمیم به تامین سلاحهای جنگی یا تامین بخشی از آن در مکانهای موجود استانی گرفتند که پس از بررسیهای لازم، دانشکده فنی به این منظور انتخاب شد.
وی میافزاید: اولین طرحی که در دانشگاه تبریز به اجرا گذاشته شد، طرح ساخت چاشنی مین بود و آن موقع نه جهاد دانشگاهی و نه هیچ جریانی در اجرای آن طرح نقش نداشت، فقط سپاه پاسداران، رئیس دانشگاه، رئیس دانشکده فنی و بنده در جریان این طرح بودیم. آن زمان، فرمانده گروه تخریب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دانشگاه آمد و گفت که سپاه چاشنی مین لازم دارد، بنده برای تامین این نیاز از آقای حسین سیفی،رئیس وقت دانشگاه و آقای حسینی، رئیس وقت دانشکده فنی، وقت ملاقات و در نهایت، مجوز تولید چاشنی مین را گرفتم و کار چاشنی تولید مین در نیمه سال ۶۲ شروع شد.
شکوری اظهار میکند: روزی یک بار جعبه چاشنی مینهای خنثی شده را برای کپی برداری به دانشکده فنی میآوردند، همان موقع، یک دانشجوی طرح به نام علیرضا جعفری که از بستگان ما و مکبر آیتالله مدنی، شهید محراب هم بود در کارگاه اشتغال داشت، بنده و آقای جعفری خیلی صمیمی بودیم.
وی بیان میکند: یکی از چاشنیهای مین، ندانسته خنثی نشده بود و من در آن لحظه در دفترم در ریاست کارگاه نشسته بودم، به محض اینکه آقای جعفری مین را به دستگاه تراش بست، چاشنی مین عمل کرد و آسیب جدی به چشمان و دستان او وارد شد، انفجار چاشنی مین مانند توپ در دانشگاه صدا کرد و همه دانشجویان و اساتید دانشگاه فهمیدند که ما چاشنی مین در دانشگاه تولید میکنیم، تا آن روز، کسی از این موضوع خبر نداشت، در این گفتوگو نمیخواهم وارد جزئیات موضوع شوم که مسئولان و اعضای هیئت علمی دانشگاه چه واکنشی به این اقدام نشان دادند و چه تصمیماتی گرفتند، اما جلسات متعددی تشکیل دادند و یکی از تصمیمات شان این بود که مرا از دانشگاه اخراج کنند.
این جانباز حادثه بمباران ۲۷ دی دانشگاه تبریز با اشاره به آغاز پروژه تولید خمپاره در این کارگاه از سال ۶۳، میگوید: زمانی که میخواستیم ساخت خمپاره را شروع کنیم، شهید مهندس توانا، از فرماندهان سپاه پاسداران تبریز به دانشگاه آمد و با مجموعهای از اساتید دانشکده فنی و رئیس وقت تشکیل جلسه داد، ولی هیچ کدام از مسئولین مزبور زیر بار نرفتند.
وی ادامه میدهد: تعدادی از بچههای دانشکده فنی که با من آشنا بودند، بنده را به آقای درویش زاده معرفی کرده بودند، واقعیت امر این بود که صنایع خودکفایی سپاه در آن موقع امکانات زیادی در اختیار داشت، اما مکان مناسبی برای تولید مهمات نداشت، سرانجام آقای درویش زاده به دانشگاه آمد، من که در ابتدا او را نمی شناختم از او پرسیدم چه کسی من را به شما معرفی کرده است و او از چند نفر نام برد و در نتیجه این ملاقات به توافق رسیدیم و قطعه زمینی را که در مقابل شرکت بنیان دیزل قرار داشت، به وسیله بلدوزر صاف و در آن جا سوله نصب کردیم و آن جا کارگاه صنایع خودکفایی سپاه پاسداران شد.
وی با اشاره به علت انتخاب کارگاه فنی دانشگاه تبریز برای تولید تسلیحات جنگ، بیان میکند: چون ماشین و ابزارهای تراشکاری در آن موقع به اندازه کافی وجود نداشت و دانشگاه از این امکانات برخوردار بود، به همین دلیل کارمان را از دانشگاه شروع کردیم. ساخت خمپاره به ماشین آلات و ابزارهای تراشکاری دقیق نیاز دارد، قالبهای خمپاره را به دستگاه کپی تراش میبستیم و قالب جدید تولید میکردیم. تولید خمپاره کار سادهای نیست، اگر دستگاه کپی تراش نبود، حتی کارخانه ماشین سازی تبریز هم نمیتوانست این کار را انجام دهد، در ادامه جهاد دانشگاهی دانشگاه تبریز هم اطلاعیه منتشر کرد و از افراد داوطلب برای ساخت قطعات تسلیحاتی دعوت به همکاری کرد.
شکوری اظهار میکند: دانشجویان داوطلب را خودمان آموزش دادیم، بنده و آقای مهندس رهنوردی، دو نفره کار آموزش را شروع کردیم، یکی از بچههای تولید هم که از قبل با ما همکاری داشت و با کار ماشین آلات آشنا بود، در امر آموزش به ما کمک کرد که دانشجوی شهید یعقوب اسماعیل زاده و دانشجوی جانباز علیرضا دلفکار که در کار ماشینهای تراشکاری تخصص داشتند، از آن جمله بودند.
براساس این گزارش؛ در سال 1365 راه اندازی و مدیریت کارگاه فنی دانشگاه تبریز در ساعات غیر درسی برای تولید مهمات جنگی و خوداتکایی در تولیدات استراتژیک بر عهدهی جهاد دانشگاهی واحد آذربایجان شرقی بود که در 27 دی ماه همان سال با بمباران رژیم بعثی عراق، 22نفراز دانشجویان دانشگاه تبریزو پرسنل جهاد دانشگاهی به مقام والای شهادت نائل و 7 نفر نیز جانباز شدند.
به منظور بزرگداشت یاد و خاطره این شهدای والا مقام ، همایش علمی شهدای 27 دی دی ماه بمباران کارگاه فنی دانشگاه تبریز و جهاد دانشگاهی در روز چهارشنبه 25 دی ماه، از ساعت 8:30 صبح در سالن اجتماعات جهاددانشگاهی (سینمای دانشگاه) واقع در دانشگاه تبریز برگزار می شود.
- منبع خبر : ایسنا